شرایط خاور میانه مانند روزهای منتهی به جنگ جهانی اول است :نظم شکننده ای حاکم است که هر کشور/حزب ویا حتی گروهی تصور میکند در نهایت برنده پس از جنگ است .
نتانیاهو خود را امپراتور نیل تا فرات میبیند که نه تنها حماس و جهاد اسلامی را ریشه کن کرده بلکه حزب های چپ اسراییل را هم حذف کرده .
در مقابل حماس و جهاد اسلامی و مردم دنیای عرب احیای فلسطین و پایان اسراییل را تصور میکنند .
کشور های منطقه همه خواب احیای امپراتوری های گذشته را میبینند ایران امپراتوری عظیم هخامنشی و صفویه را دست یافتنی میبیند.
ترکیه اردوغان به دنبال بازگرداندن عثمانی است.
کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس به رهبری عربستان در فکر احیای سلسله های اموی و عباسی هستند.
در این میان حتی پاکستان و افغانستان و کشورهای شوروی سابق از جمله آذربایجان برای خود آرزوها دارند.
در این شرایط وقتی گسل ها به لرزه افتد و دمل های چرکین سر باز کند هر کشوری / گروهی که عقلانیت را بر احساسات در تصمیم گیری ها ترجیح دهد برنده است .
در حال حاظر حضرت آقا آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران عقلانیت سازنده ای در پیش گرفته اند که با این اوصاف و تصمیمات راهبردی رهبری میتواند برنده باشد .
حاصل جنگ های سالهای پیش را احتمالا سقوط پی در پی دولت هاست . ضعیف تریت ها و تنها ترین ها البته اردن هاشمی و سوریه بعثی و عراق هستند .
شاید برای آمریکا و اسراییل و غرب حفظ وضع موجود بهترین گزینه میبود که در نهایت به عادی سازی روابط اعراب و دولت منحوس یهود می انجامید امادر این لحظه احساسات بر عقلانیت ایشان غلبه داردو به دنبال حذف رقیب از طریق جنگ هستند .
اگر شرایط به همین منوال ادامه یابد شورش و انقلاب مردمی در کل منطقه محتمل است و نیز خروج جمهوری اسلامی ایران از بسیاری از معاهدات بین المللی و حرکت به سوی ایران هسته ای .
غرب از انزوای آلمان بین دو جنگ درس نگرفت و همان سیاست مخرب را علیه ایران در پیش گرفت که احتمالا منجر به قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران آنچنان که در شان ایران است شود .
کسی نمیداند پایان این بازی کجاست .
عبدالله نبی